تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
یک جفت کفشِ جامانده پشت در.


احمقانه ی شماره71

جهت تخلیه یک مشت درددل تاریخ گذشته در ژرفای وجودم  ...مجوزی دارم«عنوان گونه»شاید بتوان اسمش را «سو استفاده»دانست...بله!میخواهم از سنگر«احمقانه های بایدی»برای خانه تکانی دلم استفاده کنم...میخواهم بگویم هر آنچه چرک شده در گلویم...میخواهم داد بزنم:«اشکهایم دیگر خشک شده اند واز دست این بغض لعنتی..گلویم درد میکند!میخواهم سکوت کنم.خسته شده ام(ناامید نه!!)میخواهم کمی بنشینم.خودم را بکشم کنار ولم دهم روی صندلی ذخیره ها!!ونگاه کنم بازی تقدیر را در زمین زندگی..که چگونه روزهارا جلو میبرد وگل میزند.!میخواهم خودم را بکشم کنار تا دنیا نفسی آسوده بکشد...دلم میخواهد اصلا دیگر ننویسم.وتنها «سه نقطه بگذارم تا بی نهایت..

امضا«بهار...»

احمقانه شماره75:

بعضی ها مثل جنابf مینالند از تنهاییشان.. بعضی هامثلBکه حقیر باشد،بیزارند از شلوغی و«نفس کش»های اطرافشان...بعضی ها مثل جنابfفراری اند از از تنهایی وبعضی ها مثل من تنهایی شان را عاشقانه دوست دارند..بعضی ها به هر قیمتی میخواهند تنها نباشند وکسانی هم مثل من تن به هم صحبتی وهم نشینی با هر بنی بشری را نمیدهند و«منفرد بودن»را میچربانند به انها...بعضیها روزشان شب نمیشود اگر با اکیپشان ول نگردند ونبینتشان...معدود افرادی مثل من،به دوستش میگوید:«تنهام بزار!»اکثرا سرکلاس کنار دوستان ورفیقهایشان می چپند ودوست دارندبنشینند ردیف های وسط یا نیمکتهای جلوی کلاس!ولی یکی هم مثل من پناه میبرد به میز آخری...(عکسشو میزارم براتون؛)).. ونمیگذارد هیچکس بیاید بشود«بغل دستی»اش!معمولا همه بچه ها خرکیف میشوند از اینکه والدینشان پول توجیبی بیشتری حواله شان کند...ولی یک لجبازی مثل من وقتی میخواهد برود مدرسه..‌..پول ورضایت نامه ای را که مادرش داده میگذارد کنار یک یادداشت روی اپن ،به این مضمون:«نمیخوام!»

+شاید حالا بفهمید چرا اسمم را گذاشتمbahar alone!!

  پ.ن:اما شاید ایندفعه برخلاف دفعه قبل بروم اردو وتنهایی یا بروم روی یک صندلی گوشه کافی شاپ لم دهم و نوشمک بخورم یا قهوه!اما نوشمک بیشتر میچسبد!!!شاید هم بروم روی چمن های پارک ولو شوم و کتاب«پسران دوزخ»را تمام کنم! شاید هم یک دوچرخه کرایه کنم و تو پیست دوچرخه سواری هی تچرخ بزنم!!!ولی شاید!!

پ.ن:«کتاب پسران دوزخ خیلیییی قشنگه^_^ درباره ی داعشی ها وعقایدشونه...

امضا:«bahar alone»

احمقانه شماره69:

+آبی نفتی دقیقا چ رنگیه؟!!

+یه رنگ زشت:|

من°_°

مامانم^_^

پ.ن:«هر سوالی دارید بیاید از مامی من بپرسید:)))

امضا:«بهار خالی»

پ.ن: اینم از وبلاگ مکتوب من...یا به اصطلاح همون دفتر«احمقانه های بایدی...»


Bahar alone^_^ ۲۵ آبان ۹۵ ، ۰۷:۲۰ ۲۱ ۲ ۳۵۰

نظرات (۲۱)

  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۰۸
    خخخخخ😂😂😂
    خداییش مامانای امروزی هم شدن مثل بچه های امروزی.😐😐😃😄😂

    پس امروز تو میمونیو اون هسته ....
    خدا روزتون رو بخیر کنه😂😂😂😁😂😊
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۵ آبان ۹۵، ۰۹:۱۱
      نه دیگه میام... اگه باقری خواست ناز کنه نمیام:///
      :))))
  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۱۲
    اااااا😅😅
    پس امروز هسته تنهاست😦😦😧😯
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۵ آبان ۹۵، ۰۹:۱۳
      هسته؟؟؟ احسانی منظوره؟؟؟
  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۱۳
    نههههه دیگه ....
    فضل رو منظورمه😂😂😊😆😕😑
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۵ آبان ۹۵، ۰۹:۱۴
      خخخخخ. چ غلطااااا...من واون تنها؟؟؟ هی هم بگه: خا نمیییییییییی... بیوه :||||||
      ^_^
  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۱۴
    ببخشید اشتب تایپی بود 😅
    فاضلی
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۵ آبان ۹۵، ۰۹:۱۶
      نقاشی پری دیدی؟؟؟
  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۱۷
    بهاااار
    مامان من....
    بنفش رو رنگ افغانی ها میدونه😂😀😊
    خووو آخه ..
    من بنفش میدوستم😦😣😕
  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۱۸
    بلههههه دیدم .
    ولی پریسا به خاطر کار دیروز باقری به غلط کردن افتاد😡😦😕
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۵ آبان ۹۵، ۰۹:۲۱
      خب پریسا هم نباید میذاشت هر جور دلش خواست باهاش رفتار کنه...
      دلم سوخت براش:((

  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۲۳
    بلییی منم سوخت آخه نمیشد که ....
    یکم لجبازی=گزارش به خانواده😕😰
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۵ آبان ۹۵، ۰۹:۲۶
      لجبازی نه!!منطقی و محکم حرف زدن..بی احترامی نه!! نباید روحیه کسایی مثل پریسا رو له کنن...نقاشیشو ببین...این بچه تاحالا کلاس نقاشی نرفته...اونوقت مسئولین مدرسه بجای اینکه پری رو بزارن رو سرشون...
      ولش:))
  • Bahar alone^_^
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۲۸
    چقدر شبیه پنیره پسره:))
  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۳۰
    بلهههی میدونم😊😊
    البته من که ندیدم فقط شنیدم😊
  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۳۱
    نخیر...
    خود جنابعالی😆
  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۳۲
    یادت نیست پارسال در گوش من گفتی😐
  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۳۳
    بلی بلی بلی...
    😊😊
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۵ آبان ۹۵، ۰۹:۳۴
      یا خدا:////
      کپی همینه:)))
  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۳۴
    حالا که چی پشیمونی😒😒😞😏
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۵ آبان ۹۵، ۰۹:۴۰
      نع:/
      خربزه خوردم پا لرزشم میمونم...
      والا!!!
      عربی چی باید بنویسیم؟!!

  • Laya ●~●
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۰۹:۴۷
    صفحه 25 در کتاب به سوالات پاسخ داده شود و متن سوال در دفتر ترجمه گردد💝
    صفحه 26 هم در کتاب حل گردد💝
    پرسش از درس 2 و 3 💝
    نمیدونم که آیا باید متن درس 3 ترجمه گردد یا نه😕😕😑
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۵ آبان ۹۵، ۰۹:۴۹
      نباید ترجمه گردد:))
      میدونی که‌‌....من سر کلاس خوابم^_°
      ما نیستیم چطولی میپرسه؟هخخخخ
      متن درس سه ؟!!!
  • The Flash
    سه شنبه ۲۵ آبان ۹۵ , ۱۴:۰۵
    :| من این همه دنبالتون میکنم نظر میذارم براتون ولی جدا چرا واس من کامنت نمیذارید؟
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۵ آبان ۹۵، ۲۰:۲۰
      باعشه... میزارم:))) خونتو کثیف نکن:)))
  • amir (s.i
    يكشنبه ۳۰ آبان ۹۵ , ۱۷:۵۶
    پنیر کیست؟
    غیرتی شدم :-$
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۳۰ آبان ۹۵، ۱۷:۵۸
      بتووووووچهههههه
      فردا نیای دم مدرسه...ابرو دارم من://
  • Laya ●~●
    يكشنبه ۳۰ آبان ۹۵ , ۱۸:۰۸
    به به به...😁😁😄
    چه خبرههه اینجا؟
    فردا با کی قرار داری بهار جان؟؟
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۳۰ آبان ۹۵، ۱۸:۱۵
      خخخخخ.فردا برات توضیح میدم لعیا جون:)))از دهنت در بره میرم بهش میگم انشاشوو دزدیدی!!!
  • amir (s.i
    يكشنبه ۳۰ آبان ۹۵ , ۱۸:۴۹
    همینجا توضیح بده
    بعدشم تا ببینم فردا چی میشه
  • amir (s.i
    يكشنبه ۳۰ آبان ۹۵ , ۱۸:۵۱
    شما ساده تشریف دارین بهاررر جان
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱ آذر ۹۵، ۱۶:۲۲
      اونوخ شوما پیچیده تشریف دارین؟؟ عجب!!!
  • amir (s.i
    يكشنبه ۳۰ آبان ۹۵ , ۱۸:۵۵
    ایشون همکلاسی محترم میباشن؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نویسندگان