تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
یک جفت کفشِ جامانده پشت در.


بت من رو همتون میشناسید وقطعا فیلم وکارتونش رو هم دیدید:)اما شاید باورتون بشه من فقط عکسشو دیده بودم تاحالا:دی

یعنی چون کوچیک بودم داداچ دوستم با عروسک بت منش اذیتم میکرد هیچ دل خوشی ازین ابر قهرمان ندارم:)خفاش سیاه:/زشت نقاب دار:||:دی

یه کامیک بوک گیر آوردم درباره فیلمای هالیوودی وازین صوبتا:)

خلاصه داستان بتمن رو خوندم..بعضی جاهاش به دلم نشست:«نقطه ی تعادل بروس وین(همون بتمن)وقتی بود که فهمید نباید از کابوسها فرار کند بجایش کابوسهارا در آغوش کشید ودر برابر دریایی از پوچی وبی معنایی راهی پیدا کرد که دنیا وپیچیدگیهایش را برای خودش معنا کند:)در واقع بروس جزوی از ترسها وکابوسهایش شد... !!»

دوستم میگفت:«بروس شدید از خفاش میترسیده...پدرش بهش یه همچین حرفی رو زده بود وقتی بچه بود:از ترسهات فرار نکن وجزوی از اونا بشو!..واین شد که بروس شد «مرد خفاشی!»

پ.ن:«دارم فکر میکنم اگ بخام جزوی از ترسام بشم باید اسممو بزارم «دختر جوجه ای!»:||

«میتوان بتمن را با هملت مقایسه کرد ازین جهت که هملت درمواجه با بحرانی که نمیتواند معنا ومفهومی برایش پیدا کند،تصمیم میگیرد که خودش را بجنون بکشد،شمشیر بکشد واز تمام انهایی که کابوس مرگ را بهش تحمیل کرده اند انتقام بگیرد!»

×بودن یا نبودن...مسئله این است!آیا شایسته تر است که به تیر وتازیانه ی تقدیر جفاپیشانه تن در دهیم یا تیغ برکشیده،با دریایی از مصائب بجنگیم وآنان را پایان دهیم؟

امضا:«بهار جوجه ای!»


Bahar alone^_^ ۱۱ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۰۲ ۱۷ ۱۴ ۳۷۵

نظرات (۱۷)

  • دچــ ــــار
    دوشنبه ۱۱ بهمن ۹۵ , ۱۵:۱۷
    چقدر جدی بود مطلب!:)
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۱ بهمن ۹۵، ۱۵:۱۸
      :))برو از بتمن بترس!
      کجاش جدی بود؟:دی
  • آندرومدا :)
    دوشنبه ۱۱ بهمن ۹۵ , ۱۵:۲۱
    هاع؟ o.o زیر دیپلم اسپیک کن داداچ =')
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۱ بهمن ۹۵، ۱۵:۲۹
      :))) یکم روش فکر کن میفهمی...
      خیلی جمله هاش اثر مثبتی داره^_^
  • دچــ ــــار
    دوشنبه ۱۱ بهمن ۹۵ , ۱۵:۲۵
    به نسبت قبلیا و سنت میگم :))
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۱ بهمن ۹۵، ۱۵:۲۹
      :))باز ملت سن منو کشیدن وسط:دی
      +ازون لحاظ عاره خب:))

  • sina S.M
    دوشنبه ۱۱ بهمن ۹۵ , ۱۸:۱۶
    حالا اون کامیک بوکه انگلیسی بود یا فارسی ؟؟؟
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۲ بهمن ۹۵، ۱۲:۵۱
      فارسی:دی
      من اگ میتونستم کامیک بوک انگیلیسی رو بخونم الان اینجا نبودم:دی
      ؛)
  • منتظر اتفاقات خوب
    دوشنبه ۱۱ بهمن ۹۵ , ۲۰:۳۰
    از جوجه؟؟؟جوجه چیکارت داره آخه؟؟
    برو با ترس هات روبرو شو ینی قشنگ برو جوجه رو بغل کن:))
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۲ بهمن ۹۵، ۱۲:۵۲
      ایییییییی»_«
      پرهاشش..پاهاش://
      نوکش..وااای-_-

  • yasna sadat
    دوشنبه ۱۱ بهمن ۹۵ , ۲۲:۱۵
    چه پست متفاوت:)
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۲ بهمن ۹۵، ۱۲:۵۳
      :))عاره!
      +یه پست ادمیززادی
  • محمدرضا مهدیزاده
    دوشنبه ۱۱ بهمن ۹۵ , ۲۲:۴۵
    بروسلی با بتمن شون فرق میکنه :| خخخخ (صرفاً مزاح بود)

    دختر جوجه ای ؟!:| من تا الان فک میکردم شما آقا هستین ٬ از روی آواتار قبلی تون عکس پسر بود :| بهارم فک میکردم اسم هنریه (البته شما سومین نفر هستین من اشتباه حدس میزنم)
    موفق باشید
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۲ بهمن ۹۵، ۱۲:۵۴
      :|
      پسر^_^
      پس شمام به این مرض دچارین!!:دی(اشتباه تشخیص دادن جنسیت بلاگرها)
      چ حسی دارین الان؟:)
  • Haa Med
    دوشنبه ۱۱ بهمن ۹۵ , ۲۲:۵۴
    یعنی از جوجه میترسی؟!!!
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۲ بهمن ۹۵، ۱۲:۵۵
      پ.ن از سوسک میترسم:دی
  • گمـــــــشده :)
    دوشنبه ۱۱ بهمن ۹۵ , ۲۳:۵۶
    بروس وین
    اون صحنه مرگ پدرش و حرفی که بهش زد و ترسی که تو چشم های بروس بود یکی از صحنه های تاثیرگذار فیلمه.
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۲ بهمن ۹۵، ۱۲:۵۶
      دیدی؟!
      خیلی داستانش قشنگه:))
  • علیرضا امیدیان نسب
    سه شنبه ۱۲ بهمن ۹۵ , ۱۳:۰۳
    من همشونو دیدم
    یه فیلیمی هم ساختن به اسم بتمن علیه سوپرمن
    خیلی قشنگه حتما ببینش
    راستی مظلبت عالی بود
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۲ بهمن ۹۵، ۱۳:۰۵
      هعی....:(خوشبحالتوون!
      قشنگه؟!
      میبینمشون...گیرین أرو قشنگه؟!!
      +ممنون
  • هاژ محمود
    سه شنبه ۱۲ بهمن ۹۵ , ۱۹:۱۵
    سلام جوجه :دی

    یک سال و دو روزی وبلاگت مبارک!
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۲ بهمن ۹۵، ۱۹:۴۴
      تصحیح میکنم!:«دختر جوجه ای:دی»
      :))وبلاگم میگه تچکر داداچ^_•
  • محمدرضا مهدیزاده
    سه شنبه ۱۲ بهمن ۹۵ , ۲۱:۳۶
    از امام خمینی موقع برگشت به ایران پرسیدن چه حسی دارین ؟ فرمودند : احساس خاصی ندارم :) حالا من میخوام چه حسی داشته باشم ؟ خخخ ؛ احساس خاصی ندارم :))
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۳ بهمن ۹۵، ۱۲:۴۸
      عجب!
      تشبیه هم تشبیهای قدیم:دی
      :)))
      ولی من پنج تا حس دارم:¶
  • sina S.M
    چهارشنبه ۱۳ بهمن ۹۵ , ۰۱:۲۹
    دست شما درد نکنه پس من که امروز نشستم کل venom carnage رو خوندم الان وجودم در اینجا پارادوکس محسوب میشه ؟!‌

    راستی سر ما رو شیره مالیدی ؟ (اینستا)
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۱۳ بهمن ۹۵، ۱۲:۴۹
      فراپارادوکس:)
      اینستامو بستم داداچ...^_^
  • sina S.M
    چهارشنبه ۱۳ بهمن ۹۵ , ۱۴:۳۱
    @__@
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نویسندگان