تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
یک جفت کفشِ جامانده پشت در.


کتاب دوستم رو امانت گرفتم:)

رو صفحه اولش نوشته:«

+وبلاگ زدم:دی:))

- ایول پس تو هم بیا تو بازی ما..البته چیزی به خادمی(یعنی من!)نگو!

:|

وبازهم

:||

:/

بازی؟

داره بو میاد:/

صاحب کتاب جان از همینجا برات دست تکون میدم :))

+بزار بیام مدرسه!دارم برات×_×

امضا:«یک قربانی»

Bahar alone^_^ ۲۰ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۰۹ ۱۱ ۵ ۳۲۳

نظرات (۱۱)

  • ABOLFAZL :.
    جمعه ۲۰ اسفند ۹۵ , ۱۷:۱۸
    !!!!!! :)
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۰ اسفند ۹۵، ۱۷:۱۸
      • و واقعا هم«!»
  • sina S.M
    جمعه ۲۰ اسفند ۹۵ , ۱۷:۵۸
    الان از کجا تا کجارو نوشته بود صفحه اول کتاب ؟
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۰ اسفند ۹۵، ۱۸:۰۶
      گوشه کتاب نوشته بودن..خیلی ریز وبد خط:دی
  • ببر بنگال
    جمعه ۲۰ اسفند ۹۵ , ۱۸:۵۲
    باید بنوشتید امضا بهار محبوب :دی
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۰ اسفند ۹۵، ۲۰:۲۸
      همون واقعا:))
      اما چون یه «بازی»در کاره ومن قربانی شم بهار قربانی شده بهتره؛)
  • sina S.M
    جمعه ۲۰ اسفند ۹۵ , ۱۹:۱۸
    نگرفتی :/ میگم از کجا تا کجای این پست توی کتاب نوشته شده بود
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۰ اسفند ۹۵، ۲۰:۲۷
      بد نوشتی خب:/
      از اونجا که گفته وب زدم تا اونجا که خادمی نفهمه:)))
  • آرزو ﴿ッ﴾
    جمعه ۲۰ اسفند ۹۵ , ۲۱:۴۰
    شایدم قراره سورپرایز شی؟!
  • آرزو ﴿ッ﴾
    جمعه ۲۰ اسفند ۹۵ , ۲۱:۴۲
    اگه نوشته‌بود، تیمِ ما مشکوک‌تر بود :)
  • Laya ●~●
    شنبه ۲۱ اسفند ۹۵ , ۲۲:۴۶
    بابا اصن قضیه یه چی دیگه بود....
    قرار بود مریم رو اذیت کنیم...
    و چون تو مخالف بودی اون شخص شخیص گفت بهت هیچی نگیم...
    دیدی که پایینشم خورده بود چرا؟؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نویسندگان