تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
یک جفت کفشِ جامانده پشت در.


هر کسی از خوشبختی یه برداشت داره‌... 

اینکه من میتونم تنهایی برم بیرون وبگردم از نظرش خیلی خوب میومد!این بود که گفت:«خوش بحالت!»

مثل همیشه ننشسته بودم همونجا...نشسته بودم یه جایی درست روبه روی همونجا وزل زده بودم به دوتا آدمی که جامو گرفته بودن...تا اخرش نگاشون میکردم واونا هم پررو نگاه میکردن:| قطعا اگه هندزفریمو از تو گوشم در نمیوردم صداشو نمیشنیدم... خب حقیقتا زشت بود جلوی گنبد آهنگ خارجکی غرب زده بکنم تو گوشم:/

همه چی جور بود... ماه هم کامل بود.اینبار دیگه هوا هم خوب بود. یعنی موقعیت خوبی بود برای حالگیری اون دوتا:دی

اما یهو سر حرفو باز کرد...گفت که کلاس چندمم..گفت که همسن منه..اما فقط تا کلاس شیشم خونده‌.. از ابروهای برداشته ش همه چیو فهمیدم. تو حرفاش یه غمی بود..همش بهم میگفت:«خوش بحالت!» گفت درسمو ادامه بدم...فهمیدم  که به اجبار درس خوندنو ول کرده...از حلقه توی دستش فهمیدم!

بهم گفت هیچ دوستی نداره...منم گفتم همینطور..گفت بابای دوستام نمیزارن باهاشون بگردم... گفت که میای باهم رفیق شیم؟

من واقعا نمیخواستم با کسی دوست شم... مخصوصا با یه غریبه... بهش گفتم هر موقع اومد ،همینجا بشینه... همینجا..درب شیش. سمت چپ ..کنار در ورودی زنونه‌.. گفت باشه!

اسمش مریم بود...

:)

امضا:«بهار دوست یافته!»

+این مریم کجا..اون مریم کجا:))

Bahar alone^_^ ۲۰ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۰۷ ۹ ۱۱ ۴۰۳

نظرات (۹)

  • علیرضا امیدیان نسب
    جمعه ۲۰ اسفند ۹۵ , ۲۱:۱۶
    خخخخخ
    اما خدایی دوستی نداری؟
    چطور دختر به این خوبی دوستی نداره
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۰ اسفند ۹۵، ۲۱:۱۸
      دوست واقعی کمیابه برادر..ازون بظاهر دوستا که هزارتا دارم:))
      +مرسی واقعا!
  • آرزو ﴿ッ﴾
    جمعه ۲۰ اسفند ۹۵ , ۲۱:۳۰
    چه دور و چه نزدیک! :))
  • 💖 miss fatemeh 💖
    جمعه ۲۰ اسفند ۹۵ , ۲۱:۴۷
    آخی :)
    به نظرم حواشو داشته باش :)
  • Laya ●~●
    شنبه ۲۱ اسفند ۹۵ , ۲۲:۴۴
    هیییییی رووووزگار....
    یکی بیاد اینو جمعش کنه از دست رفتااا...
    چه مریم با حالی هم بودههه...
    :)))))))
  • احسان .م
    دوشنبه ۲۳ اسفند ۹۵ , ۱۴:۰۳
    چه دوست خوبی!!!
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۳ اسفند ۹۵، ۱۴:۴۳
      دوست نه!غریبه ها نمیتونن دوست باشن...اونم دوست خوب:)))
  • احسان .م
    دوشنبه ۲۳ اسفند ۹۵ , ۱۶:۴۱
    مگه میشه؟هر دوستی یه روز غریبه بوده!
    • author avatar
      Bahar alone^_^
      ۲۳ اسفند ۹۵، ۱۶:۴۷
      البته باید اینم درنظر گرفت که اون متا هل بود و البته خیلی سریع ویهویی گفت:«بیا با هم رفیق شیم!»
      مسئله مهم تر اینکه:«من الان اونو از کجا پیدا کنم حالا؟:دی»
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نویسندگان