کلا کلمه ی جالبی نیست این:«گشت»
حتی گاها معنیهایی توهین آمیز هم میده:«بی اعتمادی- نفهمی-قدرت مسئولین-بطور غیر مستقیم میفهمونن که ما بر همه چیز ناظریم:|»اصلا خوب نیست مسئولین محترم گشت کیفتو زیر ورو کنن وبفهمن چیا اوردی و مثلا خوراکیت چجوریه و چقدر پول همراته:|یا مثلا یه چاقوی جیبی یا نون پنیر کپک زده کف کیفت پیدا کنن:| خو آبرو میمونه واست؟! من حداکثر سعی ام رو میکنم همیشه یه نفر کیفمو بگرده به دوعلت:
۱-آبروم پیش یه نفر بره:/
۲-دیگه هی اون زیپ جلویی رو باز نکنه...وقتی هم میگم گشتم نبود نگرد نیست بفهمه اون جیبه کاربردی نداره:)))
بعضی گشتهای مدرسه مون خیلی بیشعورن:| خب لاشعور جان...وقتی یه زیپی رو باز میکنی ببندش:| تازه همشم مسخره م میکنن که تو باز مسواک خوشگلتو باخودت آوردی؟!...اصن ببببببتوچچچچچچه!
تازگیها مشاهده شده توی کفش هارو هم میگردن...تازه باید پاچه ها واستینهاتم بزنی بالا تا ببینن تیغ کاری نکردی و بچه آدمی هستی:)))
موردم داشتیم طرف به ساندویچ تو کیفم نظر پیدا کرده ... گفته اخ جون ساندویچ!! بعدم بهش گفتم:«من میخوام بخورمش تو چرا ذوق میکنی؟!اونم گفت ...نه دیگه!اگ میخوای چاقو تو بیصدا رد کنم برات باید نصفشو بدی بهم°_°
بعضی گشت ها هستن ...خیلی خستن!همانا از ناب ترین ومهربان ترین گشت هان:)))
البته پیدا میشه گشتهایی که خیلی خوبن:)))مثلا یبار دختره داشت کیفمو میگشت دید چادرم همینجوری دورم رو زمین داره کشیده میشه یه دقیقه!کیفو برام نگه داشت تا چادرمو تا کنم بزارم توش:)))
همیشه آرزوم بود گشت باشم...ولی حیف که باقری بدجنس درس عبرت گرفته ازم دیگه منو مسئول هیچ کاری نمیکنه...
امضا:«بهار گشت....الکی مثلا!!»