یک ابنبات نعنایی میندازم توی دهنم...وخیره میشوم به صفحه ی کاهی رنگ کتاب.. انقدر فرو رفتم در دنیای کتاب که یک لحظه باورم نمیشود فقط یک صفحه! از کتاب مانده.. کتاب را میبندم.. ویک اه سوزناک میکشم...از همانهایی که وقتی او رفت کشیدم!به جلدش خیره میشوم... به قطر کمش! واینکه چقدر نقطه های تاریک ومبهم ذهنم را روشن کرد... وبه سوالهای گوریده در ذهن ژولیده م جواب داد...به اینکه حالا «قطعا» با منطق ودلیل یک شیعه ومحب علی (ع)ام... به اینکه حالا واقعا عاشق شان ام!! یک لحظه ذهنم میرود به نقطه ی عکس این حالت... اگر یک کتاب ضد تشیع.. ضد اسلام وضد اعتقاداتم را میخاندم! شاید ممکن بود از دینم برنگردم وکافر نشوم ولی قطعا سست میشدم در دین ومذهب ام... وچه بدبختی از این بالاتر؟اگر یک کتاب غرب وار که توش پر از فساد وگناه به کلمه کشیده شده...پر از صحنه های پوچ!! را میخاندم وهمینطور ادامه میدادم به خاندن وخاندن... شایدم تا اخر عمر هیچکدام از ان کثافت کاریها را نمیکردم( وشاید هم دچارش میشد) به هرحال برایم عادی میشد..خاندن گناهان دیگران برایم نوعی عادت ویک حالت عادی جلوه میداد... واین یعنی فاجعه!! واین یعنی پای یک بچه شیعه میرسد به مرز کفر وایمان ومثل « او» می اید مینشید روبه رویم ومیگویدک خدا کیه؟؟ حجاب چیه؟؟ نماز کیلو چند؟؟ وبا جهالت تمام چشمهایش را میبندد که: من ازادی ندارم!! چرا نمیتونم ویسکی بخورم وبرم عشق وحال واینا...؟ چرا خودکشی حرامه؟ اخه زندگی هم زوری؟ وهرچه برایش دلیل بیاوری و متقاعدش کنی ...قبول نکند.. تاحالا توانسته اید رنگ قرمز را به یک کور حالی کنید؟؟ اینها هم دقیقا همانطوری چشم وگوششان بسته میشود...
کاش یاد میگرفتیم هر چیزی را تجربه نکنیم و به هرچیزی عادت نکنیم... کاش نمیگذاشتیم خیلی قضایا برایمان عادی بشود!
پ.ن: کتاب « پسران دوزخ» خیلی قشنگه... مفید اما بیشتر!
امضا: حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ بهارالله« دام عزه»...
پ.ن: دیدین بعضیا میگن اگه فلان فیلمو نبینی نصف عمرت بر فناست؟؟ شمام اگه این کتابو نخونید کل عمر شیعه بودنتون بر هواست:))
+ اصن به جلد کتاب که نیگا میکردم تنم مورمور میشد!! تازه شبم خابم نبرد(خواب..خواندن.... اینو نوشتم که بگم من از عمد مینوشتم خاندن و اینا...وگرنه بیسواد نیستم)
نظرات (۱۱)
masi Rika
سه شنبه ۲ آذر ۹۵ , ۱۴:۳۹داشدم خیلی جدی و عمیق میخوندم تا وقتی که رسیدم به خط آخر!دام عزه!!!!:))))))))))))))
Bahar alone^_^
۲ آذر ۹۵، ۱۴:۴۰بخون...زودترم بخون:)))
naeeme chakeri
سه شنبه ۲ آذر ۹۵ , ۱۵:۰۰هعععععی....
ولی شاید بعضی وقتا، تو این عادت کردنه که ازش حرف میزنیم، کسایی هم که عادت نکردن، نقش دارن....شاید اولین باری که دیدیم دوستمون یه کار اشتباه انجام داده، به روش نیاوردیم و کم کم اون عادت کرده!
مرسی از معرفی کتاب:) عجیبه که تا حالا نه اسم خودشو شنیدم و نه نویسندهشو....:)
فرصت بشه و البته پیداش کنم خواهم خواند:)
Bahar alone^_^
۲ آذر ۹۵، ۱۵:۰۵+ وظیفه بود:))
خانوم بلوط
سه شنبه ۲ آذر ۹۵ , ۱۵:۰۹اینو تو روز دختر از عمم هدیه گرفتم :)
خیلی کتاب خوبیه
Bahar alone^_^
۲ آذر ۹۵، ۱۵:۱۱عالیه!
ابو اسفنج بلاگفانی
سه شنبه ۲ آذر ۹۵ , ۱۵:۱۳ممنون.
Bahar alone^_^
۲ آذر ۹۵، ۱۵:۱۴+ وظیفه بود!
خنـــــــــღــــــــــده ڪدہ ツ
سه شنبه ۲ آذر ۹۵ , ۱۶:۲۱آفرین:)
Bahar alone^_^
۲ آذر ۹۵، ۱۷:۱۶hadis:) zed
سه شنبه ۲ آذر ۹۵ , ۱۶:۲۴Bahar alone^_^
۲ آذر ۹۵، ۱۷:۱۶حسین مداحی
سه شنبه ۲ آذر ۹۵ , ۱۸:۳۶http://yon.ir/C40P
برین توی این لینک و پی دی اف کتاب رو دانلود کنین.
Bahar alone^_^
۲ آذر ۹۵، ۱۸:۵۱خنـــــــــღــــــــــده ڪدہ ツ
سه شنبه ۲ آذر ۹۵ , ۱۸:۴۸Bahar alone^_^
۲ آذر ۹۵، ۱۸:۵۱خنـــــــــღــــــــــده ڪدہ ツ
سه شنبه ۲ آذر ۹۵ , ۱۸:۵۳Bahar alone^_^
۲ آذر ۹۵، ۱۹:۱۸:))
The Flash
سه شنبه ۲ آذر ۹۵ , ۲۱:۴۰افزایش بازدید بسیار عالی وبلاگ در یک ماه !
روی لینک زیر کلیک کن ♥
http://googleseo.blog.ir/post/Traffic-Excellent-blog-in-a-month
سیّد محمّد جعاوله
سه شنبه ۲ آذر ۹۵ , ۲۲:۲۲لطفا وبلاگ دروغ نوشت را دنبال بفرمایید
متشکرم.