تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
یک جفت کفشِ جامانده پشت در.


۱۵ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است
زنبور عسلی اشهد خود را خواند ونیشش را در ران سمت چپ برادر خفته ی بنده (علی)فرو نمودو بسرعت دار فانی را بای بای نمودذ... یادش گرامی!! اثر مانذگار وی بر روی بدن اخوی جز جز میکند :// و اخوی نیز میسوزد وعربده میکشد.پ.ن:قیافه ش لامصب خیلی اشنا میزد... چنانچه اخوی با مشاهده ی جنازه اش در ساعاتی بعد اینگونه فرمود:«آبدی! هاد دنبول عدل!! ترجمه=  آبجی! هاچ زنبور عسل:))

Bahar alone^_^ ۹۵-۷-۱۸ ۱۰ ۲ ۳۰۵

Bahar alone^_^ ۹۵-۷-۱۸ ۱۰ ۲ ۳۰۵


اینم از کیک سوخته م. پ.ن: روش کاکائو ریختما!! فکر نکنید رنگش از سوختگیه... بعدشم.قهوه ای ام رنگ خداست!!


Bahar alone^_^ ۹۵-۷-۱۸ ۲ ۰ ۲۸۹

Bahar alone^_^ ۹۵-۷-۱۸ ۲ ۰ ۲۸۹


لعنت به شانس قهوه ای که از دار دنیا نصیب من شده:|| مثلا خواستم بگم منم بلدم کیک درست کنم:)) اما گویا بوی سوختگیش این خیال رو از سرم پروند!!یه سوال!! شما معمولا با کیک سوخته چیکار میکنید؟؟ من که عمرا بندازمش دور!! قشنگ یه لایه کاکائو میریزم روش تا گندش درنیاد ...کسی هم نفهمه خخخه!!اما خداییش دلم سوخت برای مچ دستم

 بس که خمیر کیک رو هم زدم...

نصیبتون نشه...صلوات:))

پ.ن: هیچوقت وقتی تنهایید کیک درست نکنید!! از من بشما نصیحت!!

حیف عکسشو ندارم که بزارم تا از میزان گند زدگیم مطلع بشین!!


Bahar alone^_^ ۹۵-۷-۱۷ ۴ ۲ ۲۲۸

Bahar alone^_^ ۹۵-۷-۱۷ ۴ ۲ ۲۲۸


ما امسال نمیدونم شامل لظف الهی شدیم یا نه!! یه چوپان یا راحت تر بگم یه معلم جدید داریم:| بر اساس همونی که به ما دانش اموزا میگن گوسفند!! ما هم یه چنین لقب شایسته ای رو نثارشون کردیم:)) این چوپان گرامی مستحق سمت دبیر بهداشت بودن اما اینکه چرا شدن دبیر علوم خدا میدونه!!ز ظواهر امر که خیته- کاملا -که ایشون وسواس دارن:||چرا که 4 نمره ی بی زبون علوم رو فدای نظافت فردی کردند.ایشان نیز خاطر نشان کردند: بو گندوهای عزیز رو از کلاس میشوتن بیرون:)) همچنین فرمودند که: فرو کردن انگشت اشاره در منتها الیه بینی اصلا کار قشنگی نیست! که صد البته منظورش به پشت سریم بود که معلوم نبود داشت شماره کوجججا رو میگرفت؟!! از این بگذریم میرسیم به اینکه این چوپان محترم_ مجسمه ی فضل وشعور ... تندیس تمام قد پاکیزگی و نظافت_ اصلا قاعده ی ترازو های قدیمی حالیش نیست!! چرا که هیچ پرتوی عدالتی در یک نیم سلول وجودش جایی نداره!!عاخه چوپان حسابی!!! اینم قانونه گذاشتی؟؟ یعنی چی " اگه یه اشغال کنار سطل افتاده باشه از کل کلاس یه نمره کم میشه؟"به ما چه یه بیشعور نا آشنا با قوانین نظافت و تمیزی پوست نارنگیشو خیلی قشنتگ پهن کرده کنار سطل؟؟ به ما چه جو گیر شده خواسته ادای هنسل وگرتل رو دربیاره از خودش اثر "ماندگار "بجا بزاره؟؟؟اینا به کنار حالا!!عاخه اون جمله ی ظریفتو کجای دلم بزارم؟؟؟ اومدیم یه بدبخت نردبونی مثه من لنگاش دراز بود!!! چطوری پاهامون از میز نزنه بیرون؟؟رو. اعصاب ما اسکی نرو جانم... نرو!!! مثه چوپان ادم فورمول های شیمیایی رو بنویس پا تخته... جلسه بعد بپرس!!                                                                                                                                            پ.ن: چوپان جان انگاری خیلی از همکلاسی با ما مسروره.. خهخخ بیچاره نمیدونه با سی تا پروفسور گلابی طرفه!!


Bahar alone^_^ ۹۵-۷-۱۷ ۸ ۱ ۲۸۴

Bahar alone^_^ ۹۵-۷-۱۷ ۸ ۱ ۲۸۴


امروز هم به نوبه ی خودش بی نظیر بود:))چراکه روده هام له شدن بس خندیدم:)یه نمونه ش وقتی بود که یه میز درب وداغون اوردن تو کلاس بعد یکی گفت:«این اسقاتی اینجا چه میکنه؟!منم یهو بلند گفتم:هخخخ جاهاز باقریه(فامیلی ناظممون باقریه).سرمو که بالا اوردم دیدم اوه اوه!!باقری مثه لبو قرمز شده .همچین با عصبانیت وبلند گفت:«خادمی دارم برات!!» خشکم زد....از این بگذریم...سر کلاس ادبیاتم که هرهر کرکر برپا بود...سر زنگ فناوری خیلی خسته شدم.چون از بخت بدم معلم فناوری فقط از من خوشش میاد و همش مخاطب حرفاش من بودمو وهی بهم نگاه میکرد.منم بس فک زد خوابم گرفت...ودر اخر زنگ زبان!!!!فوق العاده بودددددد.گرچه بعضیا حالشون گرفته شد:/اما کلی کیف کردم وکلاس گذاشتم بس خانوم گفت :«خادمی بخون.خادمی ترجمه کن!!!اون تافل دارا داشتن ریز ریرز میشدن از حرس.خخخخ.و اما...اما زنگ نماز!!برخلاف پارسال امسال یه پیرمرد خرفت چاقو اوردن بعنوان اقا جماعت.تازه با صندل های چرک و کهنه ش اومده بود...خیلی هم ورور میکرد.میخوام هفته ی دیگه با سوالام بادشو بخوابونم.اصن یه کاری میکنم که این بره پارسالی بیاد!!!پ.ن:امروز بس عجله داشتم با زیر شلواری رفتم مدرسه:||البته خداروشکر رنگش سورمه ای بود  غیر از چند مورد زیاد خیت نشدم...


Bahar alone^_^ ۹۵-۷-۰۴ ۶ ۲ ۲۸۳

Bahar alone^_^ ۹۵-۷-۰۴ ۶ ۲ ۲۸۳


۱ ۲

نویسندگان