گاهی دلم به همان فانوس دریایی قدیمی کوچک کنار ماسه های سرخ و دریای مواج ت را میخواهد.گاهی دلم یک تنفس در هوای توراضی ست...گاهی قدم زدن کنار جنگل توسکاها را هوس میکند و بعضی اوقات هم کار در مزرعه هایت را.دویدن در میان تپه ای پر از گل....گاهی دلم میخواهد شارژ شود...گاهی روحم هوس دسری همچون تورا میکند..و من هر بار با شرمندگی بیشتر صبر را پیشنهاد میکنم برایشان.پیشنهادی برای دلی تنگ و روحی خسته و ضعیف.به کدامین گناه دست یافتن به تو اینقدر سخت است؟!مگر دریایت از نوع کدام نووشیدنیست؟!مگر خاک ات از جنس کدام سنگ نایاب است؟!مگر ابرهایت از پنبه درست شده اند یا علف هایت از ابریشم خالص اند؟!پس چرا؟!یعنی مشکل از من است؟!پ.ن:جزیره پرینس ادوارد .کانادا.:-||بهار..پ.ن:رراستی مگر سیب زمینی هایت سرخ کرده از خاک بیرون می ایند یا مرغهایت تخم طلا میگذارد که اینقدر نازززز میکنی؟!پ.ن:نگو که در هوای جزیره ت گلاب جایگزین اکسیژن است!!اخر میدانی شش هایم به گلاب حساسیت دارند!!!
نظرات (۶)
ღ ❀𝒻𝒶𝓉𝑒𝓂𝑒𝒽 ❀ ღ
سه شنبه ۳۰ شهریور ۹۵ , ۲۳:۲۲Bahar alone^_^
۳۰ شهریور ۹۵، ۲۳:۴۶سپی جونم
سه شنبه ۳۰ شهریور ۹۵ , ۲۳:۲۷Bahar alone^_^
۳۰ شهریور ۹۵، ۲۳:۴۶امیری حسین و نعم الامیر
سه شنبه ۳۰ شهریور ۹۵ , ۲۳:۵۰Bahar alone^_^
۳۰ شهریور ۹۵، ۲۳:۵۲ماجده ◕ ‿ ◕
چهارشنبه ۳۱ شهریور ۹۵ , ۰۹:۱۸Bahar alone^_^
۳۱ شهریور ۹۵، ۱۱:۵۸سپی جونم
چهارشنبه ۳۱ شهریور ۹۵ , ۱۵:۲۴ی وبلاگ بود که فال روزانه میزاشت میشه بگی اسمش چی بود ؟ ممنون میشم
هرچی تو لینکات میگردم نمیبینم
Bahar alone^_^
۳۱ شهریور ۹۵، ۱۵:۳۰سپی جونم
چهارشنبه ۳۱ شهریور ۹۵ , ۱۵:۳۷Bahar alone^_^
۳۱ شهریور ۹۵، ۱۵:۴۸